خانه عناوین مطالب تماس با من

اشتراک گذاری شعر

اشتراک گذاری شعر

روزانه‌ها

همه
  • ابوالفضل جون
  • هم قدم وبلاگ رضا شاهرخیان
  • لایت فور نایت وبلاگ میلاد اصفهانی
  • همایون شجریان وبلاگ هواداران همایون
  • راشل۲۰ وبلاگ هاشم بهادری
  • راه مبهم وبلاگ مرتضی حمیدزاده
  • پدافند عشق وبلاگ وحید مرای

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]

نویسندگان

  • حسین 74

بایگانی

  • دی 1390 1
  • مرداد 1390 13
  • تیر 1390 2
  • خرداد 1390 14
  • اردیبهشت 1390 16
  • فروردین 1390 8
  • اسفند 1389 5
  • بهمن 1389 4
  • دی 1389 3
  • آذر 1389 5
  • آبان 1389 3

آمار : 128839 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • مگر چه می شود؟ جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 17:50
    التماست نمی کنم هرگز گمان نکن که این واژه را در وادی آوازهای من خواهی شنید تنها می نویسم بیا بیا و لحظه یی کنار فانوس نفس های من آرام بگیر نگاه کن ساعت از سکوت ترانه هم گذشته است اگرنگاه گمانم به راه آمدنت نبود ساعتی پیش این انتظار شبانه را به خلوت ناب خواب های تو می سپردم حال هم به چراغ همین کوچه ی کوتاه مان قسم بارش...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 20:17
    تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی بنای مهر نمودی که پایدار نماند مرا به بند بستی خود از کمند بجستی دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی چراغ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکن کس این سرای نبندد در، اینچنین که تو بستی گَرَم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی شکیب و...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 20:11
    تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی بنای مهر نمودی که پایدار نماند مرا به بند بستی خود از کمند بجستی دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی چراغ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکن کس این سرای نبندد در، اینچنین که تو بستی گَرَم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی شکیب و...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 00:19
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دلم تا عشقباز آمد، در او جز غم نمی بینم دلی بی غم کجا جویم؟ که در عالم نمی بینم دَمی با همدمی خرٌم ز جانم بر نمی آید دمم با جان برآید چونکه یک همدم نمی بینم مرا رازی است اندر دل، به خون دیده پرورده ولیکن با که گویم راز؟ چون که...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 01:07
    سخن عشق تو بی آنکه برآید به زبانم رنگ رخساره خبر می دهد از حال نهانم گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم باز گویم که عیان است چه حاجت به بیانم؟ گر چنان است که روزی من مسکین گدا را به درِ غیر ببینی ز درِ خویش برانم من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم گر تو شیرینِ زمانی‌‌ نظری نیز به...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 02:28
    دوش بی روی تو آتش به سرم بر می شد وآبی از دیده میامد که زمین تر می شد تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز همه شب ذکر تو می رفت و مکرر می شد چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من گفتی اندر بن مویم سر نشتر می شد آن نه مِی بود که دور از نظرت می خوردم خون دل بود که از دیده به ساغر می شد از خیال تو به هر سو که نظر می کردم پیش...
  • مخصوص وحید سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 01:35
    ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آن چه می پنداشتیم تا درخت دوستی بر کی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم گفت و گو ، آیین درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم شیوه ی چشمت ، فریب جنگ داشت ما ندانستیم و صلح انگاشتیم گلبن حسنت ، نه خود شد دلفروز ما دم همت بر او بگماشتیم نکته ها رفت و شکایت کس نکرد جانب حرمت فرو...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 13:40
    یه آهنگ معرکه(البته به نظر من) از استاد شجریان حیفم اومد واسه دانلود نذارم امیدوارم استفاده کنید دانلود کنید
  • [ بدون عنوان ] جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 13:11
    عشق پاک ای شب به پاس صحبت دیرین خدای را با او بگو حکایت شب زنده داریم با او بگو چه می کشم از درد اشتیاق شاید وفا کند بشتابد به یاریم ای دل چنان بنال که آن ماه نازنین آگه شود ز رنج من و عشق پاک من با او بگو که مهر تو از دل نمی رود هرچند بسته مرگ کمر بر هلاک من ای آسمان به سوز دل من گواه باش کز دست غم به کوه و بیابان...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 01:09
    هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم بهوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن سخن چه...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 00:23
    به چه میخندی؟ به مفهوم غم انگیز جدایی؟ به چه چیز؟ به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟ به جه میخندی تو؟ به نگاهم که جه مستانه تورا باور کرد .یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد! به چه میخندی تو؟ به دل ساده ی من میخندی که دگر تا به ابد نیز به یاد خود نیست! خنده دار است بخند!!! منبع: وبلاگ هاشم بهادری
  • [ بدون عنوان ] جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 14:02
    خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی/چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی؟/چه ازین به ارمغانی که تو خویشتن بیایی بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی/شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی؟ دل خویش را بگفتم چو تو دوست می گرفتم/نه عجب که خوبرویان بکنند بی وفایی چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان؟/تو هر آن...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 01:17
    من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی / عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم / باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
  • سلام یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 14:39
    هدفم از ایجاد این وبلاگ به اشتراک گذاشتن اشعار زیبا به خصوص اشعار سعدی و حافظ با سایر کاربران است. امیدوارم با نظرات و اشعار مورد پسندتون توی قویتر شدن این وبلاگ کمکم کنید. ز حد بگذشت مشتاقی و صبرم در غمت یارا/به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد/مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
  • 74
  • 1
  • 2
  • صفحه 3