خانه عناوین مطالب تماس با من

اشتراک گذاری شعر

اشتراک گذاری شعر

روزانه‌ها

همه
  • ابوالفضل جون
  • هم قدم وبلاگ رضا شاهرخیان
  • لایت فور نایت وبلاگ میلاد اصفهانی
  • همایون شجریان وبلاگ هواداران همایون
  • راشل۲۰ وبلاگ هاشم بهادری
  • راه مبهم وبلاگ مرتضی حمیدزاده
  • پدافند عشق وبلاگ وحید مرای

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]

نویسندگان

  • حسین 74

بایگانی

  • دی 1390 1
  • مرداد 1390 13
  • تیر 1390 2
  • خرداد 1390 14
  • اردیبهشت 1390 16
  • فروردین 1390 8
  • اسفند 1389 5
  • بهمن 1389 4
  • دی 1389 3
  • آذر 1389 5
  • آبان 1389 3

آمار : 128780 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 23:53
    مادرم میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب! هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام! دکتر شریعتی
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 01:37
    چقد ادامه بدم به گم شدن تو این خیابانویای شلوغ؟؟؟
  • [ بدون عنوان ] شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 13:25
    یه کم به این جمله فکر کنیم: بدتر از عشق نافرجام، فرجام بدون عشقه!!!!!!!
  • [ بدون عنوان ] جمعه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1390 11:21
    در مسلخِ عشق جز نکو را نکشند! لاغر صفتانِ زشتخو را نکشند! گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز! مُردار بوَد هرآنچه او را نکشند!
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 01:47
    مُردم از درد و نمی آیی به بالینم هنوز مرگ خود می بینم و رویت نمی بینم هنوز بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم شمع را نازم که می گرید، به بالینم هنوز آرزو مُرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز روزگاری پا کشید آن تازه گُل از دامنم گُل به دامن می فشاند اشک خونینم هنوز گرچه سر تا پای من...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 01:21
    از خوب ها بیشتر میترسم ! یک روز تو خوب ِ من بودی ...!! (این جمله رو یه جایی دیدم به نظرم جالب اومد گذاشتم اینجا!!!!! اگرنه هیچ ارتباطی نداره به من! :دی)
  • [ بدون عنوان ] شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 20:22
    وعده پادشاه ! . . . . ... پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مى‌داد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت:من الان داخل قصر مى‌روم و مى‌گویم یکى از لباس‌هاى گرم مرا برایت...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 11:29
    امشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
  • [ بدون عنوان ] جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 20:50
    تو میدونی نفسگیره هوای بی تو بودن، سخت دلگیره!
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 17:28
    دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد، آدمی را همواره در پی گم شده اش، ملتهبانه به هر سو می کشاند! دکتر شریعتی
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 17:25
    در یک مدرسه راهنمایی دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت می کردم و چند سالی بود که مدیر مدرسه شده بودم. قرار بود زنگ تفریح اول، پنج دقیقه دیگر نواخته شود و دانش آموزان به حیاط مدرسه بروند.هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هیاهوی دانش آموزان در حیاط و گفت وگوی همکاران در دفتر مدرسه، به هم نیامیخته بود. در همین هنگام، مردی با...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 14:36
    چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ام؟؟؟ برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند!!!
  • [ بدون عنوان ] جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1390 12:25
    به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن! که شبی نخفته باشی به درازنای سالی!
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 01:10
    در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند!
  • [ بدون عنوان ] جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 15:23
    عادت کرده ایم که یکی باشد و دیگری نباشد ، انگار که اگر هر دو باشند تمام معادلات دنیا به هم می ریزد ...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:23
    روز گرامیداشت استاد سخن، عشق من، سعدی شیرازی مبارک! ‎ ‎ بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس / حد همین است سخندانی و زیبایی را ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید / هزار سال پس از مرگ او گرش بویی
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 01:53
    ‎ در خود خروش ها دارم، چون چاه، اگر چه خاموشم می جوشم از درون هر چند با هیچکس نمی جوشم گیرم به طعنه ام خوانند: « ساز شکسته! » می دانند، هر چند خامشم اما، آتشفشان خاموشم ...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 12:23
    امپراطور یونان به کوروش کبیر گفت: ما برای شرف میجنگیم و شما برای ثروت، کوروش کبیر جواب داد: هر کس برای نداشته‌هایش میجـــــــنگد!
  • [ بدون عنوان ] جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 00:01
    ما بدهکاریم به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند معذرت می‌خواهم، چندم مرداد است؟ و نگفتیم چونکه مرداد گور عشق گل خون‌رنگ دل ما بوده‌ست!
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 23:46
    خدایا ، تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم ، یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده!
  • [ بدون عنوان ] شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 20:04
    در کافه .. کنج دیوار .. روبروی هم !! و چه خوب.. ...قهوه را نخوردیم ..! حرف هایمان .. به اندازه کافی .. تلخ بود
  • [ بدون عنوان ] جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 20:28
    من با این شعر نابود شدم! از فریدون مشیری در ادامه مطالب پر کن پیاله را کاین آب آتشین دیریست ره به حال خرابم نمی برد! این جامها که در پی هم می شود تهی دریای آتش است که ریزم به کام خویش گرداب می رباید و آبم نمی برد! من با سمند سرکش و جادویی شراب تا بیکرانِ عالم پندار رفته ام تا دشت پر ستاره ی اندیشه های گرم تا کوچه باغ...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1390 12:16
    شده ای شبیه یک ناودان...وقتی که باران نمی بارد!
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 15:53
    همه ی تلاشم این بود که مردم بفهمند، اما همه خندیدند... چارلی چاپلین
  • [ بدون عنوان ] جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 22:33
    امروز به سراغ دفترچه خاطراتم رفتم!!! هر چی ورق میزدم خاطراتی غیر از خاطرات با تو بودن نمیافتم! دفترو توی شومینه انداختم و ذره ذره سوختنش رو میدیدم! پشیمون شدم، دفترو از شومینه بیرون کشیدم! همه ی خاطرات بدم که از وسطای دفترچه به اون ور بود،سوخته بود! ... حالا چقدر این دفترچه رو دوست دارم!!!!!
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 02:32
    چقدر بده آدم بلایی سرش بیاد که هیچوقت حتی تصورش رو هم نمیکرده و تا قبل از گرفتار شدن به اون مصیبت، دیگرانو که به اون بلا گرفتار شده بودن،سرزنش میکرده! خیلی بده...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 02:02
    در شهر ما دیوانه ای زندگی میکند که همه او را دست می اندازند و در کوچه پس کوچه ها ... ی شهر بازیچه بچه ها قرار میگیرد. روزی او را در کوچه ای دیدم که با کودکانی که او را ملعبه خود قرار داده بودند با خنده و شادی بازی مبکرد. او را به خانه بردم و پرسیدم: چرا کودکانی که تو را مسخره میکنند و به تو و حرفها و کارهایت میخندند...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 00:41
    کاش آنچه در دلم بود را می توانستم به زبان بیاورم نه آنکه غرورم مجبورم کند حرفی 180 درجه مغایر با حرف دلم بر زبان برانم! ای کاش............
  • [ بدون عنوان ] جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 20:19
    یه متن از خودم ضایست ولی ببخشید! امروز دلم هوای قفسه کهنه کتابهایم را کرد. کتابها را با یک فوت از زیر خروارها خاک نجات دادم و در هرکدام بدنبال موضوعی فراموش شده می گشتم...! ولی انگار موضوعی جز تو نمی یافتم! اینها زندگیم بودند ولی کاش هیچگاه به موضوع تو گرفتار نمی شدم! کاش آن فوت را نمی کردم...! کاش نفسم بند می آمد!...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 21:53
    چه رفته است امشب که سحر نمی آید؟ شب فراق به پایان مگر نمی آید؟ شدم به یاد تو خاموش آنچنان که دگر فغان هم از دل سنگم به در نمی آید تو را مگر به تو نسبت کنم به جلوه ی ناز که در تصور از این خوب تر نمی آید جمال یوسف گل چشم تیره روشن کرد ولی ز گمشده ی من خبر نمی آید! به سر رسید مرا دور زندگانی و باز بلای محنت هجران به سر...
  • 74
  • 1
  • صفحه 2
  • 3